Web Analytics Made Easy - Statcounter

تهیه‌کننده و کارگردان پویانمایی «مادر کونیکو یامامورا» گفت: در حال حاضر ۱۰ قسمت از داستان زندگی خانم کونیکو یامامورا، تنها مادر شهید ژاپنی در مرکز پویانمایی صبای سازمان صداوسیما نوشته شده و این مجموعه آماده تولید شده است.

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، یدالله تناور کارگردان مجموعه پویانمایی «مادر کونیکو یامامورا» درباره این مجموعه گفت: با موافقت مرکز پویانمایی صبا قرار شد انیمیشن را در ۲۶ قسمت ۱۴ دقیقه‌ای تولید کنیم و از آنجائیکه خانم کونیکو یامامورا در طول زندگی‌اش مصاحبه نمی‌کرد، حمید حسام نویسنده کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» در سفری با خانم کونیکو یامامورا او را متقاعد کرد تا زندگی نامه‌اش را تعریف کند و در نهایت حمید حسام و مسعود امیرخانی کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» را نوشتند که مورد استقبال قرار گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب در خارج از کشور به زبان‌های مختلف چاپ شد، در ایران هم بیش از ده‌ها بار تجدید چاپ شد و ما برای نگارش پویانمایی مجموعه تلویزیونی «مادر کونیکو یامامورا» به حمید حسام و مسعود امیرخانی مراجعه کردیم، متن چندبار بازنویسی شد و الان در حال تدوین است.

وی افزود: پویانمایی را براساس کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» برنامه‌ریزی کردیم که تولید شود و نویسندگان هم نگارش پویانمایی را شروع کرده‌اند و قسمت‌هایی از پویانمایی هم به بخش‌هایی از زندگی خانم کونیکو یامامورا پرداخته شده که در کتاب نیست. کارگردان و تهیه‌کننده مجموعه پویانمایی «مادر کونیکو یامامورا» با اشاره به اینکه هرقسمت از پویانمایی این مجموعه به‌گونه‌ای طراحی شده که پیام واحدی را منتقل کند گفت: ابتدای داستان از ژاپن و لحظه آشنایی خانم کونیکو یامامورا با همسر ایرانی‌اش شروع می‌شود.

یدالله تناور با بیان این مطلب که در حال حاضر حدود ۱۰ قسمت از داستان مجموعه نوشته شده، نریشن‌ها ضبط و موسیقی هم ساخته شده است خاطرنشان کرد: ما در این پویانمایی از دو نوع موسیقی ژاپنی و ایرانی استفاده کردیم، زمانی که فضای انیمیشن در ژاپن است موسیقی آن کشور شنیده می‌شود و بعد از اینکه داستان در ایران ادامه می‌یابد، موسیقی ایرانی پخش می‌شود.

کارگردان و تهیه‌کننده مجموعه پویانمایی «مادر کونیکو یامامورا» افزود: ساخت این مجموعه پویانمایی فصل بهار سال ۱۴۰۳ به اتمام می‌رسد.

گفتنی است «کونیکو یامامورا» مادر ژاپنی شهید محمد بابایی که به علت ضایعه تنفسی در بیمارستان خاتم‌الانبیا تهران بستری بود جمعه ۱۰ تیر ماه سال ۱۴۰۱ دارفانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست. او تنها مادر شهید دفاع مقدس با اصالت ژاپنی است، فرزند شهیدش جوان ۱۹ ساله‌ای بود که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های زیادی داشت و هم در زمان جنگ تحمیلی با وجود سن کم راهی جبهه‌ها شد تا از اسلام و ایران دفاع کند که در عملیات والفجر یک در منطقه فکه به شهادت رسید.

منبع: کیهان

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: کونیکو یامامورا شهید ژاپنی پویانمایی مادر کونیکو یامامورا خانم کونیکو یامامورا مجموعه پویانمایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۸۴۷۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر

منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانواده‌ای مذهبی متولد شد.

در روزهای انقلاب این شهید در صحنه‌های مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیمایی‌ها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیه‌ها مشارکتی فعال شد.

شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.

وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.

این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر می‌برد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.

وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.

شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول می‌شد.

روز شهادت

حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریست‌های منافق به منزل آن‌ها می‌روند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریست‌ها به ماهیت آن‌ها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آن‌ها بست.

در این لحظه یکی از تروریست‌ها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریست‌ها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.

مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلوله‌ای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعله‌های آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.

روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت

دو موتور سوار زنگ می‌زنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 ساله‌ای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقت‌های امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات می‌کرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز می‌کند.

منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار می‌بندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سو‌تر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشه‌ها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاق‌ها و کمد‌ها را می‌چرخد که بقیه کجایند؟ غریبانه‌تر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش می‌کشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص می‌کوبند و می‌گریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ می‌دهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آن‌ها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز می‌بینند و بازهم از سعید نمی‌گذرند و تیری دیگر به او شلیک می‌کنند.

منبع:‌ میزان

انتهای پیام/

 

دیگر خبرها

  • مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
  • درگذشت مادر شهیدان محمدرضایی در شهر زاینده رود
  • انتشار کتاب ماهی جان در قزوین
  • ۱۰ عنوان به مجموعه کتاب‌های کودکی نامداران اضافه می‌شود
  • انتشارات شهید کاظمی با ۶۰ عنوان جدید به نمایشگاه کتاب می‌آید
  • تقدیر از سازندگان پویانمایی قالی در یزد
  • انتشار کتاب «ماهی جان» در قزوین
  • پیام تسلیت مخبر درپی درگذشت مادر شهید دستوری رزاز
  • زایمان موفق خانم دامغانی در خانه با کمک اورژانس
  • غیرتی که در خون غلتید